حرفای مامانی با نی نی جونش
سلام نی نی جون مامانی
نی نی مامانی مریض شده دو سه روز پیش بستنی خورده بودم وگلوم گرفته بود امروز هم
عطسه میکنم بابایی دیشب کلی دعوام کرد که چرا مواظب خودت نیستی
ولی چیکار کنم این یکی دو روز بازم شیطونیات شروع شده مامانی معده درد داره دیشب کم مونده بود
حالم به هم بخوره برا مامانی دعا کن که زود تر حالش خوب بشه بریم برات لباسای ناز بگیریم
نی نی جونم کم کم وسایل سیسمونیت داره کامل میشه ولی چون جنسیتت معلوم نیست لباسات رو
رنگایی میگیریم که دخترونه یا پسرونه نباشه
ولی اگه این بار که میریم سنو گرافی یه لطف کوچیک بکنی و پشتت رو نکنی رو دکتر راحت تر میتونیم
برات وسایل بگیریم
ولی کوچولوی شیطون خودمی تا دکترو حسابی بازی ندی نمیزاری حتی دفعه پیش که رفته بودم برا
کنترل چون ژل دستگاه کمی سرد بود فرار میکردی و نمیزاشتی صداتو بشنوه
آخه ناقلا کی تو دل مامانش هم شیطونی میکنه فکر کنم به بابات رفتی اونم بعضی از کاراش
همین طوریه یعنی الان من دوتا نی نی دارم یه نی نی شیطون که تو دلم غوغا به پا کرده یکی هم
نی نی بزرگ که تو خونه شیطونی میکنه نمیدونم اگه همه کاراشو به تو هم یاد بده از دست شما
دوتا چیکار باید بکنماز الان حی میگه حموم بردنش با منه دوتایی میریم آب بازی
ولی تو زیادم شلوغی نکن به فکر مامانت هم باش آفرین
کوچولوی نازم