النا کوچولوی مامانی و بابایی

تکون های ناز عشق مامان

نفسم این هفته کلی بزرگ شدی فکر کنم چون تکون های نازت رو کاملا حس میکنم     چون شکمم کوچیکه وقتی   دستمو رو شیکمم میزارم آروم آروم   زیر دستم تکون تکون میخوری   آفرین کوچولوی نازم خیلی دوست دارم   دیشب بابایی داشت   نازت میکرد که تکون خوردی  و بابایی کلی زوق زده شده بود    فردا وقت سنو داریم خدا کنه    جنسییت رو معلوم کنی کوچولوی مامان   دوشنبه هفته ١٥ هم تموم میشه  و میری تو هفته ١٦ که آخرین هفته ماه چهار   از اسمت برات بگم که اگه...
9 دی 1391

هفته 15 مبارک

هفته مبارک به سلامتی این هفته   هم به سلامتی   گذشت خدا رو شکر یه هفته دیگه گذشت و بزرگتر شدی حالا مونده ٢٥ هفته دیگه که بزرگتر بشی و بیای بغلللللللللللللللللللللللللللللللللم   خیلی دوست داریم ...
5 دی 1391

مامان هنوز حالش بده:(

  دیشب حالم خیلی بد بود تا ساعت سه بیداربودمنشسته بودم پای نت بد جوری سرفه میکنم احساس میکنم وقتی سرفه میکنم میلرزی ببخشید  مامانی کاش اون بستنی رو نمی خورد بابایی از دکترم پرسید گفته هیچ دارویی نباید بخوره اگه تب کرد آسپرین بچه بخوره که دعا کن اونم نخوریم خیلی نگرانتم یعنی الان تو هم مریضی  طفلکی خیلی ناراحتم برات  دعا کن زود ه زود خوب بشم کوچولوی مظلومم تو  هنوز کوچولویی خدا صدا تو زود میشنوه ...
3 دی 1391

حرفای مامانی با نی نی جونش

سلام نی نی جون مامانی نی نی مامانی مریض شده   دو سه روز پیش بستنی خورده بودم وگلوم گرفته بود امروز هم عطسه میکنم  بابایی دیشب کلی دعوام کرد که چرا مواظب خودت نیستی ولی چیکار کنم این یکی دو روز  بازم شیطونیات شروع شده مامانی معده درد داره دیشب کم مونده بود حالم به هم بخوره  برا مامانی دعا کن که زود تر حالش خوب بشه بریم برات لباسای ناز بگیریم نی نی جونم کم کم وسایل سیسمونیت داره کامل میشه ولی چون جنسیتت معلوم نیست لباسات رو رنگایی میگیریم که دخترونه یا پسرونه نباشه ولی اگه این بار که میریم سنو گرافی یه لطف کوچیک بکنی و پشتت رو نکنی رو دکتر راحت تر میتونیم برات وسایل بگیریم ولی...
2 دی 1391